تأمل و نگرشي بر گدايان و گدايي گری
عبدالروف نيک منش عبدالروف نيک منش

 

دست طمع که پيش کسان ميکني دراز                 

 پل بسته ای که ميگذری از آبروی خويش

درپهلوی پرابلم های عمده اجتماعي که دامنگير جامعه افغاني است يکي هم شايد مشکل گدايان باشد .بحث علمي درين زمينه و بررسي علل و انگيزه های اقتصادی،اجتماعي،فرهنگي پيرامون آن کار دشوار خواهد بود اما ظاهر آنچه مي توان گفت نابساماني های اقتصادی- اجتماعي در عدم توزيع عادلانه ثروت،عدم اشتغال و کاريابي ،پايين بودن سطح زنده گي،فقر،بيسوادی و عدم آگاهي از خصوصيات جامعه متمدن ممکن دلايلي در رشد اين پديده باشد،گرچه برخي به تقدير و سرنوشت حواله مي کنند !! .

حتماً هر عابری متوجه مي شود در شهر و بازار جاده ها و کوچه ها ،محلات مزدحم،پهلوی مزارات بزرگ،ترمينل های انتقال مسافرين،سرای ها و مارکيت های تجارتي،دوکان ها و مغازه ها هر روز با صدها تن از اين قشر برخورده و روبرو مي شود که سوال مي کنند و طلب کمک مي نمايند.در برابر مغازه و يا مراکز خريد اگر لحظه يي توقف شود ده ها تن با دست دراز طمع کمک دارند.در سرويس های شهری کنار جاده ها ده ها تن ديده مي شود و ردو بدل مي گردند،بعضاً اطفال را در سرما و گرما روی زمين خوابانيده و التجا دارند که احساسات  و عواطف برانگيخته شده و چيزی برايشان کمک گردد.برخي نوحه سرايي مي کنند و بعضي هم با الفاظ و کلمات مبالغه آميز و متملقانه مي گويند اولاد دار هستم، مريض دارم، مسافر آمدم... گاهي هم درب خانه ها با شدت به صدا درآمده و فکر مي شود که کسي با کار عاجل به سراغ آمده است اما با باز کردن درب متوجه مي شوی که مي گويد کمک خدايي نماييد.

خلاصه گدايي به يک شغل و حرفه تبديل شده و شايد به مصداق ضرب المثل " گدايي اگر ننگي دارد،برکتي هم دارد..." بر شاغلين اين گروه افزوده مي شود و راهي سهل بخاطر کسب درآمد جستجو و انتخاب گرديده است . گدايان را کته گوری های مختلف افراد تشکيل مي دهند: اطفال ژوليده،زنان با برقع و چادری جوانان و پيران،مردان ژنده پوش رنگ پريده،معتادان و برخي هم افراد مستحق چون معيوبين،معلولين،مصدومين و بازمانده های شهدا که هيچ گونه بيمه و مواظبتي از طريق موسسات دولتي يا خيريه نمي شوند و به انواع و اشکال مختلف،حرفوی و فني،آماتور،زورگير و قانع و ... وجود دارند.

به هر صورت در جامعه افغاني به خصوص شهرهای بزرگ اين پديده روز بروز رشد مي کند و بر پيچيده گي روابط اجتماعي و نا بساماني ها مي افزايد تا جايي که گدايان منحيث يک قشر تاثير گذار در جامعه عرض اندام کرده اند .يک واقعيت مسلم است که نودفيصد ثروت ملي در دسترس و تصرف کمتر از يک فيصد افراد جامعه قرار دارد و فاصله بين فقرا و ثروتمندان روز بروز عميق تر شده و بر جمعيت لشکر گدايان افزوده مي شود.ثروتمندان هم کمتر از ثروت و سرمايه خود در جهت اشتغال و توليد کار مي گيرند. در حالي که دخل و خرچ شانرا به اصطلاح هفت مستوفي نمي توانند حسابرسي نمايند.برخي ثروتمندان صاحب ثروت های بادآورده بيشتر به خريداری زمين و جايداد و تعمير های لوکس و تجملات مصروف شده اند تا جايي که زمين های زراعتي اوقاف و دولتي را به اشکال و ذرايع ممکن با دادن رشوت و ارتباطات با مقامات ذيصلاح غضب تصاحب و بعضاً خريداری و از طريق محاکم قباله نموده اند.

درين جاست که نبايد هشدار لسان الغيب دُر دری حافظ شيرازی را از نظر دور انداخت و نباشد که مصداق عمل پيدا کند.

" ساقي بجام عدل باده ريز تا گدا 

فرصت نياورد که جهان پر بلا کند."

به هرحال برای حل مشکل گدايان اگر اقدامات ريشه ای و بنيادی نسبت محدوديت امکانات و عدم شرايط مساعد ميسر نيست،ولي تا جايي که مقدور است بايد يک سلسله اقدامات اصلاحي عجالتاً ملحوظ نظر قرار گيرد.

نخست اينکه گدايي منحيث يک حرفه و اشتغال مورد توجه قرار گرفته و از طريق شاروالي های محلي به شاغلين جواز کار در بدل قيمت معين داده شود،تا از همان طريق يک مقدار پول در شاروالي هزينه گرديده و توأم با کمک دولت محلات خاص گدانشينان اعمار گردد.

خوب خواهد بود که مقامات دولتي با استفاده از تجربه کشورهای متمول در جهت ايجاد اتحاديه گدايان تصميم اتخاذ کرده و با طرح پلان های عملي زمينه را برای خودکفايي آنان مساعد سازد.به طور مثال در کشورهالند گدايان که نظر به عوامل مختلف به اين مصيبت مواجه گرديده اند،با چاپ و نشر اخبار مربوط اتحاديه شان و فروش آن توسط خودشان که عمدتاً مطالبي پيرامون زنده گي پيشين گدايان و پروبلم های مطروحه آنان است،عملاً زنده گي شباروزی خود را مي گذرانند و مردم نيز به خاطر کمک به آنان که کارت مجوز فروش و در واقعيت امر سند شناسايي گدا که از طرف اتحاديه مربوطه توزيع گرديده است،به سينه دارند،اخبار را با علاقه مندی بمنظور کمک به انان خريداری مي نمايند .همچنان همچو اتحاديه های در سايرکشورها منجمله کشور آلمان و فرانسه موجود بوده که از طرف ادارات کمک های اجتماعي برای انان کمک صورت گرفته و غذای آماده برای شان توزيع مي گردد.

بناً موجوديت اين لشکر بزرگ از يکسو تحت يک نظم آمده و از سويي هم هرگاه دولت پروگرام فقرزدايي و گدا پروری را در پلان کار خود مدنظر گيرد،مي تواند با سهولت مستحقين را شناسايي نموده و از دستبرد و سوء استفاده از منابع پولي جلوگيری گردد.

همچنان به احزاب سياسي چانس خوب است تا از نيروی گدايان در انتخابات پارلماني سود جسته و در پروگرام انتخاباتي شان راه های برون رفت گدايان از معضله های اقتصادی و اجتماعي را نيز مطرح و در دفاع از آنان برخيزند.افزون برآن ايجاب مي نمايد تا در پهلوی کمک های لازم برای اين قشر زجر کشيده،نهادهای کلتوری و هنری برنامه های تربيتي و انتباهي اعم از فلم های مستند،نمايشنامه ها و برنامه های اموزشي تهيه و نشر نمايند.ضمناً خالي از دلچسپي نخواهد بود تا موسسات علمي و فرهنگي به پژوهش و ريسرج در زمينه پرداخته،کتب و رسالات پيرامون تاريخچه گدايي،گدايان مشهور و نامدار در کشور و خارج  نگاشته و چاپ نمايند.

فکر مي نمايم ايجاب مي نمايد تا دولت برای بيرون رفت از اين مشکل برعلاوه ارگان های دولتي،توجه سازمان های بين المللي و انجوها را نيز جلب نمايد تا لشکر گدايان نتوانند "غوغا برپا کنند و جهان را پر بلا نمايند."/

 

منتشره شماره ششم سال سوم ماهنامه مشعل

 


October 2nd, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي